... بَچـــِّــ ـهـ مـَـ ــذهَبـــــ ــی ...

یاحق ؛ سلام ، ازاینکه وبلاگ من رو برای مطالعه انتخاب کردید، ممنونم ؛ امیدوارم لحظات خوبی را در وبلاگ من سپری کنید...

... بَچـــِّــ ـهـ مـَـ ــذهَبـــــ ــی ...

یاحق ؛ سلام ، ازاینکه وبلاگ من رو برای مطالعه انتخاب کردید، ممنونم ؛ امیدوارم لحظات خوبی را در وبلاگ من سپری کنید...

... بَچـــِّــ ـهـ  مـَـ ــذهَبـــــ ــی ...

باسلام...
و اما یک توضیح مختصر :

در این وبلاگ سعی کردم مطالب معنوی و مفیدی بگذارم .

قانون خاصی ندارم اما حرف نا مربوط ، نامناسب و غیراسلامی مطلقا نداریم ؛ توهین هم تو مراممون نیست...

راستی برای لایک کردن مطالب باید عضو باشید یا هم همینجا عضو بشید ؛ اما کامنت میتونید بذارید...

درضمن من تو مدت درس و دانشگاه جمعه ها سر میزنم و وبلاگ رو به روز میکنم و مطالب جدید تر میذارم...

؛ دیگه همین...

... خوش اومدید ...

آخرین نظرات
  • ۲۶ آبان ۹۵، ۱۸:۵۳ - سجاد مقید
    عالی

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

مرگ و مشک و ماه
مشک تشنه
ماه تشنه
خیمه‌گاه تشنه‌تر
ماه از میان نخل‌های شرمگین گذشت.
چشم‌های مستِ مرگ
مشک و ماه را به آب داد
چشم‌های خویش را به آفتاب
مرگ
همچنان به مشک خیره مانده بود
تیری از کمان پرید
مشک مُرد و
ماه تشنه جان سپرد
خیمه‌گاه، بغض کودکان خویش را
به آسمان سپرد.

مرگ مانده بود و
ماه می‌گذشت
شط
ـ هنوز تا همیشه ـ
رو سیاه می‌گذشت


منبع:

http://shereabalfazl.blogfa.com/

شاعر:

ضیاءالدین شفیعی

۱ نظر ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۵

سلام

دیشب شب تاسوعا بود

ما هم رفتیم مراسم سمت خودمون ، هیئت عاشقان ولایت ، واقعا زیبا بود و دلنشین ...

جای همه ی شما خالی...

امروز صبح هم برای مراسم ، رفتیم میدان اصلی شهر ؛ یه دسته ی سینه زنی ازکـــــــــــــــــجا تا کــــــــــــــجا...

وایمیستادی سر و ته دسته رو نمیدیدی...

خیلی باشکوه بود و رسمی...

ما نموندیم تا آخر مراسم ، میخواستیم برگردیم که نمازمون دیر نشه ،

رسیدیم خونه همون موقع اذان گفت و نماز خوندیم...

شب بازهم میریم هیئت عاشقان ولایت...

فردا بعدازمراسم عزاداری روز عاشورا تو منطقه ی خودمون ، باید برم یه جا دیگه...

دعوت شدم نوکری آقا خونه ی یکی از دوستانم

مراسم و عزاداری و شام و ...

خلاصه...

برای اولین بار شوق داشتم که اتفاقای این دوروز رو بنویسم :)

الآنم که دارم این متنو مینویسم یه دسته زنجیر زنی اومده تو کوچمون ، جلودر خونمون اند ...

برای همتون دعا میکنم...

فرداشب حتما یکی دوتا عکس میگذارم تا ببینید...

این عکس پایین هم از خودم نیست ، منبعش مشخصه...

التماس دعاازهمه...

۳ نظر ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۶