یادت بخیـــــر
یادته همیشه میگفتی اول تو ازدواج میکنی؟
یادته یه موسیقی پیدا کرده بودی میگفتی اول من اینو تو روز عروسیم میذارم؟
یادته سر کلاس طراحی تحلیلی گفتی کارم خراب شده میخوام دوباره کار کنم؟
یادته همیشه با بافتنی های قشنگت هممونو ذوق زده میکردی؟
یادته میگفتم من بلد بودم الان یادم نمیاد،ازت یادمیگیرم؟
یادته میخواستیم بگیم ازاون شال خوشگلا و جلیقه ها برامون ببافی؟
رفیق...
هربار که میومدی یه بافتنی جدید و خاص تنت بود یا دور گردنت ...
همیشه تو کیفت میل بافتنی داشتی و هروقت که حوصله میکردی و فرصت داشتی سرکلاس دستت میگرفتی و میبافتی...
یادت بخیر...
هربار میدیدمیت خنده رو لبات بود...
یادت بخیر...
قرار بود بیاییم مراسم عروسیت نه ختمت...
یادت بخیر...
قرار بود طراحی تحلیلی تو کار کنی...
یادت بخیر...
قرار بود روز ژوژمان ببینیمت...
یادت بخیر...
قرار بود برامون بافتنی ببافی...
یادت بخیر...
قرار نبود انقدر زود بری...
یادت بخیر...
...دلمون واست تنگ میشه...
...خداحافظ سپیده...
...خداحافظ رفیق...
...خداحافظ...
ممنون میشم از شما که برای سپیده جان ، همکلاسی عزیزم ، یه فاتحه بخونید...
...متشکرم...
خدا رحمتش کنه.