بایگانی مهر ۱۳۹۴ :: ... بَچـــِّــ ـهـ مـَـ ــذهَبـــــ ــی ...

۴۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عزاخانه عباس

"اَ لسَّــــــــلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"

۸ نظر ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۲

نظرات شما دوستان

سلام برشما

ایام محرم را تسلیت عرض میکنم

بنده درحال تغییر قسمت هایی از وبلاگ هستم

طبقه بندی موضوعی مطالب و قالب وبلاگم جزو اولین تغییرات داده شده است

از همه ی دوستان خواستارم در مورد قالب وبلاگ ، محتوا ، مطالب و نواقص وبلاگم نظر بدهند

بنده منتظر نظرات مفید و پربار همه دوستان هستم

یاعلی

۱۱ نظر ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۷

سلام اربابم....
چه خبر از کربلا....؟
چشمم که نه، ولی دلم هر روز و شب و هر لحظه آنجاست...
اصلا راستش را بگم....؟؟؟
یه زمانی کسی میرفت کربلا خیلی تو چشم بود...
ولی الان کسایی که جاموندن بیشتر تو چشمند...
یا ابا عبدالله(ع)...
پایم که جا مانده...
دلم را میفرستم به زیارتت ارباب....
انگار که قسمت نیست....
چشمانم کربلایی شوند...
امسال هم دلم راهی کربلا میشود....

دوست داشتید درد دلاتون با آقا بنویسید ...

۷ نظر ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۱

السابقون السابقون

السابقون السابقون ، صحرا ، عطش ، دریای خون
نی ، نینوا ، لیلا ، جنون ، نون و القلم ، ما یسطرون

شمشیر در شمشیر شد ، دستان حق زنجیر شد
طفل سه ساله پیر شد ، آمنت ربّی فاسمعون

طفلی به روی دست شد ، تیر سه شعبه مست شد
آن لحظه عالم پست شد ،یا قوم ماذا تعبدون ؟

اشبه به ذات مصطفی ، من فرط نور هی اختفی
بعدک علی الدنیا عفی ،ماهولاء ینطقون

فانیّ ِ باقی ، دیده‌ای؟! بی‌چشم راوی ، دیده‌ای؟!
بی دست ساقی ، دیده‌ای؟! انّا الیه راجعون

تا بیرمق شد پیکرت ، دعواست بالای سرت
پیراهنت ، انگشترت ، مما رزقنا ینفقون

۲ نظر ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۷

آقا سلام

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۹

شش ماهه

حمیدرضاشکارسری:

دریایی برسردست
خلاصه درقنداقه ای خونین
چشم در چشم کویر دوختی
آنکه
آخرین فریاد روشنت
درهجوم سه گانه شب
به سکوت نشست...
بی شمشیر وسنان
حتی
بی ناخن و دندان
زخمی به خصم زد این آخرین سربازت
که مرهمی اش نخواهد بود
تا قیام قیامت ...

احمد سوسرایی:

وقتی حسین(ع)
مصحف کوچش را
درودن رحل دستانش گرفت
تا با صوت خوشش آیه ی جهاد بخواند
تیری سیاه چوب
مته وار،
صفحه ی نازکش را
پاره کرد
واژه
واژه
خون چکید
بر رحل حسین.
حسین(ع) آن روز
به رشته ی تحریر در آورد
کتاب هدایت جهانیان را